۲۴ شهریور ۱۳۸۸

امروزی ها

دیش آنتنم خراب شده بود و بالاخره دیشب موفق شدم ترمیمش کنم. اولین شبکه که توانستم عیار کنم ، تلویزیون فارسی بی بی سی بود که بیشتر گیرندگان آن را افغانستانی ها ، ایرانی ها و تاجیکیستانی ها تشکیل میدهد.دو جوان افغانی و ایرانی ، زیگنال های برنامه ، موسیقی و نام آن جالب بود. سینما، جشن تجلیل از حشرات و مهمتر آن موضوع هویت محتوای اساسی این برنامه را تشکیل میداد.

حشرات وموسیقی را حد اقل توانستم هضم کنم و به تحلیل بنشینم اما عنوان برنامه و مقوله ای هویت (Identity) کمی برایم مشکل مینماید.

طاهر جوان افغانی سعی میکرد با نشان دادن چهره های اشخاص و طرز لباس پوشیدن آنان از میان حد اقل 15 قوم ساکن افغانستان بیشتر به هزاره ، تاجیک ، پشتون و ازبیک بپردازد و نشان دهد که نسل امروز و مردم چه برداشتی از واژه که هنوز برای من به عنوان یک جوانک امروزی افغانستانی کمی نا مفهوم است ، دارند. او به مردم بازار و دانشجویان و دو استاد دانشگاه مراجعه کرده بود تا مفهوم آن را به بینندگان برساند.

معلوم نیست هدف از انتخاب نام امروزی چیست؟ من 27 سال سن دارم و نمیدانم امروزی هستم یا دیروزی؟ اگر معیار امروزی بودن دانش روز باشد که بحمد الله معذور دارید. چون نه سطح زندگی و نه مکاتب ودانشگاه های ما درسطحی اند که بتوان با امروزی بودن دنیای بیرون از افغانستان مقایسه کرد اما دیروز چه ؟

دیروز ما هم مثل امروز ما چندان ویژگی جالبی ندارد. من هزاره حد اقل سال هاست درد استبداد ، ظلم ، فقر ، محرومیت تاریخی را تجربه میکنم و حد اقل خود را جز مجموعه بنام ملت یا ( Nation ) احساس نمیکنم. چندان مشترکات خاصی باهم نداریم. شاید این فرضیه در مورد سه قوم مطرح تر دیگر و باقی دیگر نیز صدق میکند. امروزی های پشتون نیز در لجنی بنام طالب گیر مانده است و تاجیک ها و ازبیک ها هم مشکلات خاص خود شان را دارند.

پس امروزی های افغانستان یک جوانک های چون من و تو آیا بین دیروز و امروز معلق نیستیم؟ آیا ما هویت مشترک مان را بر چه اساسی بنا نهاده ایم ؟ چرا ما امروز درگیر تعریف هویت های خود در دایره های کوچک قومی به قول بی بی سی هستیم؟ آیا اصولا اول هویت اقوام ساکن در افغانستان بصورت دقیق ، علمی و عادلانه آنچنانکه هستند وبوده اند ، تعریف گردند و سپس برای ملت شدن این همه اقوام به یک مفهوم بزرگتری بنام افغانستان دست یابیم.

معلوم نیست انگلیسی های بی بی سی که سال هاست در قضایای افغانستان دخیل اند ، چه خوابی برای امروزی های افغانستان در سر دارند ؟ آنچه را میتوان ازگذشته ها دریافت اینست که گذشته های ما و دخالت های انگلیس چندان سابقه خوبی نیست ولی حد اقل میتوان برای نیل به یک هویت مشترک در دایره بنام افغانستان این اتوپیای نا آرام درقلب آسیا باید اول به تعریف هویت واقوام ساکن در آن پرداخت ، ارزش های انسانی برای هر شهروند قایل شد و آنگاه دنبال یک وجهه مشترک دیگر رفت وملت شد.

به امید روزی که هر شهروند خود را در آیینه تاریخ ، سیاست ، فرهنگ ، اجتماع و بالاخره همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی این کشور بیابد که فقط با دادن حق ، احترام به آزادی و کرامت انسانی و عدالت امکان ملت شدن و تعریف هویت فردی و جمعی شهروندان این سرزمین را میسرخواهد ساخت.

۱۷ شهریور ۱۳۸۸

صعود تنها بر قله دروغ ؟



میخواهم چیزی امشب بنویسم. کمی احساس باید به سراغم بیاید. خوشی ، غم ، هیجان ، خشم ونفرت یا کاملا بی حسی. شاید این آخری درست باشد.

از چی بنویسم ؟ از کی بنویسم؟ چرا بنویسم؟ چرا امشب خیلی متفاوت از شب های دیگر است. اصلا این شب لعنتی پایان ندارد. چرا حوصله ندارم کار کنم. فقط با غزل های هندی که کمتر می فهمم خودم را مصروف نگه میدارم.

آنطرف چیزی در حال اتفاق افتادن است وچیزی دارد تغییر مسیر میدهد. مسیری که شاید برای یک طرف روشن و شفاف باشد ولی طرف دیگر همچنان تاریک ، غبار آلود وناپیدا.

چی مسخره زندگی است این .یک دوست گفته بودکه زندگی تفاهم آشکار است اما شاید یک دروغ آشکار!

یادت هست عقاب ، گفته بودیم که قله ها را باهم صعود خواهیم کرد اما اینک ناممکن شد . یکی پرواز کرد و به قله رسید و یکی نیمه راه ماند.

شاید به هم دروغ گفته بودیم و شاید نه ؟ کی میداند ؟ شاید صعود به قله بی عقاب هم خود لذتی دارد که نمیتوان در صعود مشترک یافت. میخواهم خودم را با این صعود امتحان کنم. یا صعود یا سقوط ؟