۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۰

نظارت بر رسانه ها وظیفه کدام وزارت است؟





دقیق یادم نیست چه زمانی بود که رفتم وزارت حج و اوقاف تا با نهادی که کار میکردم، از آنان در قسمت بسیج شورای مساجد کمک بخواهم. وقتی داخل این وزارت شوی نوعی ترس از رسانه ها را میتوانی به  خوبی می توانی حس کنی . کمره نیکان دی 80 که نزدم بود ،سربازان دهن دروازه را ترساند. خوب به یاد دارم که که میگفتند :"سعی کنی عکس های ما را باز در برنامه "تلک" یا" زنگ خطر" نشر نکنی." . زیاد سخت نگرفتم ، گفتم تازه با مفاهیم بیان آزاد و آزادی بیان و نقد کمی ها و کاستی های نهاد های دولتی از طریق رسانه ها آشنا میشویم و افغانستان به زمان بیشتری نیاز دارد تا این ارزش ها نهادینه شوند.
سال گذشته با نهاد دیگری کار میکردم و باید براساس پروژه که نهاد ها و کشور های کمک کننده به ما سپرده بودند، عمل میکردیم و با شورا های مساجد و وزارت حج و اوقاف بطور مشترک اطلاع رسانی میکردیم.تصمیم گرفتیم برویم این وزارت و با مقامات تصمیم گیرنده صحبت کنیم. دقیق یادم نیست ، شاید حدود دو هفته زمان را در بر گرفت تا با یکی از مسوولین این نهاد ملاقات  کردیم. من و یکی از همکارانم که زن بود، باید روی این برنامه کار میکردیم. نکته ای که قابل تامل این است که او چندین بار از آزار و اذیتش توسط کارمندان ارشد مقامات این وزارت شکایت کرد ولی من وی را به صبر و شکیبایی فراخواندم.استدلال او این بود ک کار مشترک با  این وزارت فاجعه است و کاری خاصی برای پروژه مان انجام نمی دهند و وقت مان ضایع خواهد شد. اما من تاکید می کردم که مهم نیست ما می توانیم بخاطر به انسان این سرزمین از بد خلقی ها و رفتار های نا مناسب آنان میگذریم و هدف مان را دنبال میکنیم.
روزی خودم با وی رفتم و وقتی منتظر یکی از مقامات بلند رتبه این وزارت روی چوکی های اتاق انتظار نشسته بودیم، رفتار های بازاری و توهین آمیزی و جنسی یک مامور بلند رتبه اعصابم را خراب کرده بود. من و همکارم هر دو نشسته بودیم و این مرد که در اتاقش بودیم، با حرکات و اداهایی عجیب و غریب که نمایندگی از فکر مریضش میکرد، اشارات و چشمک های بسوی این خانم مینمود. لحظه ای دلت به حال وزارتی می سوخت که وی در یکی از پست های ارشد آن مامور شده بود و سکان مکان های دینی این سرزمین را به عهده داشت.
نکته جالبتر دیگری که به ادامه این ملاقات ها اتفاق افتاد ،این بود که یکی افراد شماره دوم این وزارت محترم در یک مجلس رسمی از نهاد ما میخواست کمک کنیم که وی "شب دست خالی نزد خانم و اولادهایش برنگردد." یا من به فلان وزارت کمک نمی کنم چون گارد های امنیتی آن موترم را داخل نگذاشته است.
حال شنیده ام که در همین اواخر این وزارت در صدد ایجاد اداره در چوکات این وزارت به نام " امر به معروف و نهی از منکر" گرفته اند تا نشرات برنامه های رسانه ها را نظارت کنند.کاش بصورت واقعی مردم را از منکرات نهی کنند و به معروف و راه راست مردم را سوق دهند.مگراین وزارت کدام وظایف اش را در چند سال اخیر به خوبی پیش برده است که حالا به جان رسانه ها افتاده است و سلیقه ها و برداشت های پیشاوری و مشهدی از دین را میخواهند به نام امر به معروف و نهی از منکر به ما بیاموزانند.
بیشترین اختلاس در این وزارت صورت گرفت که تا هنوز قضیه وزیرش تصفیه نشده است. در اتاق مقامات ارشد این وزارت کارمندان خواب سکس زنان متقاضی را می بینند.این مشکل و رفتار غیر انسانی چگونه حل شد که آنان کار وزارت اطلاعات وفرهنگ و نظارت بر رسانه ها را انجام میدهد؟ بیشتر مساجد کتابخانه ندارد و کمتر مردم مسجد میروند و فقط بیشتر جوانتر ها مسجد را فقط برای رفع حاجت استفاده میکنند نه برای بحث های دینی و یک مکتب اجتماعی.این ها چه برنامه های را برای ترویج دین اسلام در مساجد انجام داده اند؟  مگر این ها چطور مسلمان اند یک تصویر تلویزیون ایمان و دین اینگونه آدم ها را متزلزل می سازد و یا یک تصویر نیمه برهنه در تلویزیون حس جنسی نامبارک ایشان را بر می انگیزد؟
بازی با دین و به تمسخر گرفتن آزادی بیان از سوی برخی از حلقات همفکر با طالبان و اسامه هنوز در دستگاه های دولتی ما و کشوروجود دارند و با این فرهنگ بزرگ شده اند. هرگونه بهانه ایجاد اداره های این چنینی جز تشویق افراطیت طلبی و دخالت گروه های فرصت طلب افراطی و محدودیت بر افشاگری از سوی رسانه های آزاد و ایجاد مانع بر سر راه توسعه جامعه مدنی و دموکراسی در افغانستان خواهد بود. دولتمردان افغانستان باید بدانند که نسل جوان افغانستان نمیخواهند دیگر بازیچه سیاست های مغرضانه و کثیف مستبدین اداره های ناکام باشند. 
نسل نو ما به همدیگر پذیری نیاز دارند. ما میخواهیم منطق و تفکر انسانی جای افراطیت اسلامی و غیر انسانی برتری جویی قومی را بگیرد.زیراچنین تفکراتی فضا و زمینه کار برای رسانه ها را محدود کرده است و آقای کرزی نیز با سکوت بر ریش رسانه ها ومردم میخندد و سعی بر هر چه محدود کردن ازادی بیان از طریق فرهنگ استبدادی که در آن بزرگ شده است، را دارد یا شاید میداند و کاری جدی برای آن انجام داده نمی تواند. در هر دو صورت مردم باید بدانند که چه کسانی بر سرنوشت شان تصمیم میگیرند و تا چه حد در سیاست های شان برای حقوق و آزادی های اساسی مردم ارزش می دهند؟ آزادی بیان دشمن هیچ کسی نیست و کسانی که از این آزادی میترسند، هرگز نمی توانند در یک نظام مردم سالار و مدنی زندگی کنند.

 سازمان ملل متحد: تهدیدهای جدیدی علیه کار خبرنگاری ظهور می‌کنند