۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۸

تلویزیون تمدن پروژه سیاسی ایران وتخریب نمودن هزاره ها

نویسنده ح ، ح

بعد از سقوط حکومت طالبان حضور پررنگ نیروهای خارجی ، دوره انقتالی ، دوره موقت وبلاخره حکومت انتخابی به ریاست آقای کرزی مطبوعات افغانستان ازلحاظ کمی وکیفی رشد قابل ملاحظه یی داشته است. آزادی بیان ورسانه ها که در پرتو شرایط جدید وبا تهدید های گوناگونی به وجود آمد، این امکان را برای رسانه ها فراهم کرد که به عنوان رکن چهارم نظام دریک کشور مسوولیت های خودرا انجام دهد. همانطوریکه آگان های می گویند قدرت وتوانایی که امروز رسانه های افغانستان از آن برخوردار میباشد، درتاریخ این کشور بی سابقه بوده است. اگر چه تا رسیدن به جایگاه واقعی خود راه درازی درپیش دارد.

اگر ما یک بررسی داشته باشیم درمی یابیم که رشد فعلی رسانه های افغانستان قابل قدر است چرا که این رسانه ها کارهای خودرا از صفر شروع کرده است و در مدت چند سال جایگاه خود را تا این مرحله ارتقا داده است. چرا که شما می بینید امروز آقای کرزی آزادی بیان را به عنوان یکی ازمهمترین دست آورد های حکومت داری خود در جریان هفت سال گذشته به رخ جامعه جهانی می کشاند.

درحال حاضربیشتر از بیست شبکه تلویزیونی و بیش ازپنچاه ایستگاه رادیویی در افغانستان فعالیت دارد و بیش ازشش صد رسانه چاپی در وزارت اطلاعات وفرهنگ ثبت و راجستر شده است که خود نشان گررشد آزادی بیان می باشد اما متاسفانه در این جمع بعضی ازاین رسانه ها به گونه وابسته به یک کشور مشخص می باشد که یکی ازاین رسانه ها تلویزیون تمدن می باشد. تلویزیون تمدن که از عمر آن بیشتر از یک سال نمی گذرد به عنوان سخنگوی جمهوری اسلامی ایران درافغانستان فعالیت نموده است وازسوی دیگر این رسانه دراین اواخربا بلند شدن سروصدای قانون احوال شخصیه اهل تشیع ازسوی جامعه جهانی ونهاد های مدافع حقوق بشربه نحوی تبلیغات تفرقه امیزرا دربین هزاره ها روی دست گرفته وبه نشر می رساند که تعدادی را محکوم به کافر شدن وتعدای را محکوم به دست آوردن دالرازسوی کشور های خارجی می کند وتنها جناب آقای محسنی را یک مسلمان واقعی می نامد.

درست چند وقت پیش جناب آقای محسنی بعد ازسروصداهای جامعه جهانی ونهاد مدافع حقوق بشر طی یک کنفراس خبری در مدرسه خاتم النبیین که به کمک مالی جمهوری اسلامی ایران هنوززیر ساخت ساز است به دفاع ازماده های جنجال برانگیز این قانون پرداخت وعدم درک جامعه جهانی را ازاین قانون ابراز نموده وهم چنان تعدادی از روشنفکران ؛ وزرای کابینه دولت آقای کرزی و مسولین نهاد های مدافع حقوق بشر را به غرب نیزه ؛ دیموکراسی نیزه ؛ دالر نیزه و... تشبیه نمود اما سوال اساسی این جاست که خود آقای محسنی را می توان به ایرانی نیزه وطالبانی نیزه تشبیه نمود یاخیراین را باید شما دوستان جواب بدهید.

من نمی خواهم که زیاد روی این قانون بحث نمایم چراکه این قانون نیازبه قانون دانان دارد وامید وارم که ماده های جنجال برانگیز این قانون توسط وزارت محترم عدلیه که خود مسئولیت تصوید قوانین را بر عهده دارد تجدید نظرشود تا دوستانی که درتلاش به دست آوردن منافع سیاسی وتفرقه زائی دربین هزاره ها ازطریق این قانون هستند دست شان گرفته شود.

آری دوستان تلویزیون تمدن یک پروژه سیاسی ازسوی آخوند نشینان جمهوری اسلامی ایران برای تخریب کردن هزاره ها ساخته شده است این تلویزیون درست مشابه پروژه سیاسی است که دردوران جهاد مردم هزاره به کار گرفته شده بود چندی قبل برادر محترمم آقای همایون محمد دردرامه قتل فرمانده شفیع نکته را به نقل ازآقای محمد کریم خلیلی معاون دوم رئیس جمهوراشاره کرده بود که آقای محمد کریم خلیلی که دران زمان دبیر حزب وحدت اسلامی بود گفته بود هر باریکه خارجی ها به بامیان می آیند، این ایرانی ها عکس های خمینی را اینجا و آنجا نصب می کنند. این کار را آنان از طریق شیخ ذکی والی بامیان می کنند. من نمی توانم در مقابل شیخ ذکی جبهه بگیرم.و او وابسته به این ایرانی ها است. وایرانی ها از طریق وی عکس های خمینی را در روزی که خارجی ها از ما دیدن می کنند بر در و دیوار بامیان نصب می کنند.

من که در این زمینه کاملاً عاجز هستم بله دقیق است ازآن زمان کسانی که دررآس رهبری هزاره ها قرارداشتند همیشه درتلاش راههای جدید برای جلب کمک کشور های خارجی به این مردم بیچاره بودند وهمیشه تماس برقرارمی کردند که تایکی ازنماینده های کشور های غربی ویااروپائی وارد بامیان شوند وازنزدیک ازوضعیت این مردم باخبرشود وامروز هم درست این تلویزیون تمدن است که ازطریق برنامه های کاپی شده شبکه های تلویزیونی ایران برای تخریب هزاره ها ساخته شده است وچند دوستی که درپشت صفحه تلویزیون ظاهر می شوند خود هزاره هستند واخباری را که به نشر می رساند به نحوی ازسوی مشاورین ایرانی این تلویزیون ترتیب می شود که همیشه حضور جامعه جهانی را درافغانستان کم رنگ جلوه می دهد مانند شبکه های تلویزیونی ایران که برعلیه حضور نیرو های خارجی مستقر درافغانستان تبلیغات منفی را به راه انداخته است وبه جامعه جهانی وانمود می سازد که هزاره ها یکی ازحامیان اصلی این کشور درافغانستان است اما اینطور نیست اگر ما به گذشته نگاه کنیم درمی یابیم که هزاره ها درطول تاریخ سیاسی وفرهنگی افغانستان همیشه بزرگترین ضربه های سیاسی ؛ افتصادی را ازسوی رژیم آخوندی ایران متحمل شده اند وحالا نیزاین روند ادامه دارد وتنها آروزی من این است که مردم هزاره دست به دست هم داده تلاش نمایند کسانیکه امروزنیز به نام اسلام وبه نام شیعه ازوجود آنها استفاده های سیاسی می کنند دست های شان را قطع نمایند.

۱ نظر:

mr.akrami گفت...

بابا این حرفا چیه؟
مثل اینکه خیلی دلت از ایران و ایرانی و آخوند پره!
من خودم یک خاوری ام،ایرانی هم هستم،تابه حال افغانستان هم نیامدم،ولی چون به دنبال حقیقت بودم درمورد افغانستان و هزاره ها خیلی تحقیق کردم(تو ایران هزاره ها به خاوری معروفند).
اون طور که شما میگید نیست.
شما باید شهید مزاری رو بشناسید.
ایشون بارها به ایران سفر کردند و با امام خمینی هم دیدار داشتند و حتی با رژیم شاه ایران مبارزه کردند و به زندان شاه هم افتادند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به مبارزات خودشان در افغانستان ادامه دادند.ایران هم درآن زمان علاوه بر اینکه به مجاهدین هزاره و شهید مزاری کمک زیادی میکرد مجبور بود با صدام بجنگد ولی بازهم پشت شما هزاره هارو خالی نکرد.و الان هم باید بدانید که بعد از خدا مهم ترین طرفدار هزاره های شیعه و کلا تمام شیعان جهان ایران است.من خودم در مشهد زندگی میکنم.
البته با این حال بعضی از ایرانی ها با هزاره ها خصوصا افغانی هایشان رفتار خوبی ندارند.البته این تا حدی طبیعی است زیرا ایران کشوری با اقوام گوناگون است و همه شان هم مغرورند و با حدکمی تعصب نژادی دارند.