۰۵ اردیبهشت ۱۳۸۹

دو سال وبلاگ داری


اگر اشتباه نکنم اولین" Web log" را که خواندم صفحه در پرشین بلاگ سایت ایرانی از دوست خوب ما آقای جعفر عطایی بنام " فرزند آهن " بود که مرا از طرز نوشتن و تحیلی سیاسی اش خوشم میامد و سپس خیلی زود با وبلاگ های دیگر و بعد با نسیم فکرت و سایت " سهراب کابلی " آشنا شدم.
اولین وبلاگی که ساختم بنام www.entezar1.blogfa.com بود که شبیه کتابچه خاطرات شاگردان نوجوان پسر و دختر مکتب بود که مملو از گل های رنگارنگ بود گاهی قبلم تیر خورده بود. اما با گذشت مدت کوتاهی دریافتم که وبلاگ فضایی خیلی جالب و آزاد است که میتوان نظرات و اندیشه های خود را بدون سانسور و محدودیت فضای واقعی نوشت و خیلی گپ هایی جدی را نشر کرد. سعی میکردم بیشتر بخوانم تا بنویسم. تمام وبلاگ هایی را که میخواندم ، بیشتر صفحه نظرات و تقابل و رد بدل شدن نظرات که برایم ذهنیت و مفکوره خوبی میداد.ساعت ها وبلاگ خوانی میکردم و دنبال وبلاگ های افغانی بودم.
القصه کم کم با نوشته های ساده و محکم نسیم عزیز آشنا شدم و خیلی زود به خواندن هر روزه آن معتاد شدم . بالاخره با تلاش زیاد توانستم نسیم فکرت را در دفتر " نما " دیدم و یک فورمه را که در صفحه کانون نشر کرده بود ،پر نمودم و برایش فرستادم. خیلی زود اولین کارگاه وبلاگ نویسی افغانستان توسط نسیم فکرت با حضور جوانان فعال و پرنوشته فضای مجازی فعلی که لیست شان ذیلا خواهد آمد آغاز شد و برای دو روز ادامه یافت.
در این مدت دو سال صفحه "انتظار" حدود 50 مطلب ، گزارش ، خبر ، تحلیل و عکس نشر کرد.پر خواننده ترین مطلبم یک گزارش تصویری از استحمار هزاره ها بود و در مجموع بیشتر از چهارده هزار خواننده و حد اوسط خواننده گانم در روز را 50 نفر تشکیل میداد. گاهی با مشکل خواندن وبلاگ از سوی آی تی دفتر ما میشدم که بجای کار وبلاگ میخوانم وگاهی هم مورد تمسخر و بیکارگی متهم میشدم. ولی کار در این فضا برایم جالب و آموزنده و پرهیجان آمیخته با ترس از دست دادن کارم بود. دو آخرین مطلبی را تهیدیدم کردند ، پاک کنم ورنه کشته خواهم شد مربوط میشد به موضوعات اتنیکی و مناسبات درون اجتماعی افغانستان که با وساطت رییس امریکایی ام ، نجات یافتم. کار در وبلاگ حوصله میخواهد و انرژی که باید هر روز بروز شود ولی زیاد دنبال تعداد بینندگان و خوانندگان آن نبودم. راستی یادم رفت که گاهی تشویق و گاهی هم بخاطر بعضی مطالب بی ربط و کم اهمیت و حساسیت بر انگیزم از طرف نسیم جان نیز مورد نصیحت قرار گرفته ام که ممنونش هستم. چند تلفن تشویقی و تهدید آمیز نیز از داخل و چند ایمیل هم از خارج از افغانستان در مورد مطالب و نظراتم گرفتم که زیاد محکم نبودند تا بروم و به یک کشور پناهنده شوم. چند چیزی را که از طریق وبلاگم یاد گرفتم ، این بود که اگر گپی برای گفتن دارید این وسیله بسیار خوبی است که میتوان خود را به راحتی بیان کرد و ارتباط ایجاد کرد. آخرین باری که سفارت امریکا در کابل از یک تعداد وبلاگنویسان دعوت به عمل آورد ، حقیر فقیر نیز مفته خر زیارت سفارت امریکا در کابل شد. اگر میخواهید ادامه دهم و این صفحه خوبتر شود ، لطفا مورد نظراتم قرار دهید و به اصطلاح " کامنت"بگذارید و اگر نیاز به تغییرات و اصلاحات است ، صفحه نظرات از خود شما و برای خود شماست. چون این فضای اصلاح شدن و تغییر است. پس بیایید برای اصلاح و تغییر خویش خودمان را ارزیابی ، تشویق و نقد کنیم. در سال آینده سعی خواهم کرد ، جدی تر و منظم تر بنویسم. و به همین خاطر صفحه انگلیسی ام را بیشتر فعال نگه خواهم داشت زیرا به کمتر مطالب وبلاگ های افغانی به انگلیسی ترجمه میشوند. پس اگر میتوانید، تلاش کنید انگلیسی نیز بنویسید تا همکاران بین المللی نیز از قضایای افغانستان خوبتر خبر شوند. در این دو سال به این نتیجه رسیده ام که در وبلاگ ها نباید خیلی طولانی نوشت. باید نوشته ها ساده ، کوتاه ، دقیق و جذاب باشند وبا کمترین کلمات ، بیشترین پیام رسانیده شود. راستش این صفحه خیلی چیز ها به من یاد داد که در فضای واقعی کمتر میتواند نصیب آدم شود و هم این کار خوب را به کمک شما ادامه خواهم داد. باز هم دوسالگی وبلاگم را برای خودم و شما تبریک میگویم.

هیچ نظری موجود نیست: