۰۶ مرداد ۱۳۸۷

حمله تازه طالب های کوچی بالای نمایندگان مردم و ولسوال دایمیرداد


هرگز از مرگ
نهراسیدم
اگرچه دستانش از ابتذال شکننده تر بود
باری
ترسم از مردن در سرزمینی است
که مزد گور کن فزونتر از
جان آدمی باشد ।

گزارش از: استاد عزیز رویش
خبرهای تازه ای از بهسود رسیده است: دیروز کوچی ها در دایمیرداد گوسفندهای خود را بالای مزارع مردم رها کرده بودند و عده ای از نمایندگان و ریش سفیدان مردم به ولسوال دایمیرداد خبر می دهند تا بیاید و جلو بیدادگری ها را بگیرد ولسوال از مردم می خواهد که چند نفر نماینده به او بدهند تا به منطقه رفته و از کوچی ها بخواهند که گوسفندهای خود را از مزارع بیرون کنند در نزدیکی های محل نارسیده کوچی ها موتر اولی را که حامل نمایندگان مردم و چهار نفر پولیس ولسوالی بود هدف قرار داده و همه را به شهادت رسانید.

در جمع شهدا داکتر محمد، یکی از افراد فعال و دلسوز که در طی این مدت همیشه در منطقه حضور داشت و جمع زیادی از اعضای خانواده اش شامل مکتب معرفت نیز هستند شامل بود. کوچی ها هنوز شهدا را تحویل نداده اند اما قرار است فردا تحویل اردوی ملی نمایند و به کابل انتقال یابند. برنامه گرفته شده که فردا جمعی از مردم برای تشییع شهدا تا نزدیکی کمپنی بروند و آنها را به مسجد خاتم الانبیا بیاورند. عده ای از روحانیونی که قبلا در این گونه مناسبت ها نقش فعال داشته اند از بچه های جوان دانشگاه خواسته اند که من بعد در مراسم های این چنینی رهبری را به عهده بگیرند چون از مناسبت ها استفاده سیاسی می شود. این بچه ها نیز مسئولیت گرفته اند و قرار است کنترل همه امور را فردا اینها در دست داشته باشند. کوچی ها از قسمت بالای کجاب پایین آمده و بیشترین فشار اکنون در منطقه دایمیرداد است و در تیزک جمعی از مردم که مقاومت دارند هنوز در جای خود باقی اند و کدام حادثه خاصی در آنجا گزارش نشده است. مسیر کوتل اونی نیز امنیت چندانی ندارد. اگر فردا شهدا آورده شود احتمالا تصویر دست اولتری از منطقه نیز به دست خواهد آمد. کوچیها گفته اند که فرمان کرزی را نمی پذیرند چون کشته های شان در جنگ امسال زیاد است و کرزی به این کشته ها توجه نکرده است. در جنگ های سه روز گذشته نیز تعداد تلفات کوچی ها بیشتر از پانزده نفر گزارش شده است که گفته می شود پسر نعیم کوچی نیز در میان آنهاست. این حرف از زبان های زیاد گفته می شود اما هیچ نشانه ای در کابل از جانب کوچی ها بروز نکرده که آن را تأیید کند.

مردم امروز در چندین جا این سوال را بر زبان داشتند که اگر دولت در رابطه با خواست های آنان توجه نکند گام بعدی چه خواهد بود؟ البته مردم هنوز هم امیدوار اند که فشارهای سیاسی بتواند دولت را وادار به اقدام جدی تر کند اما معلوم نیست که این فشار از جانب کدام مرجع و چگونه اعمال خواهد شد.

فردا در مراسم تشییع شهدا حتما وضعیت تازه ای به میان خواهد آمد و حرف های تازه ای مطرح خواهد شد. سوال اصلی باز هم متوجه کسانی خواهد بود که در پیشگامی امور قرار دارند و هنوز حاضر نیستند راه را برای حرکت ها و اقدامات دگرگونه تری باز کنند. باور این است که به هر حال، حادثه بهسود یکی از اثرات آن همین بوده است که خیلی از چهره ها را در برابر چالش های جدی قرار داده است. زمانی اگر امام حسین ایستادگی نمی کرد آیا یزید هیچگاهی مجبور می شد ماهیت و چهره واقعی خویش را برای همه نشان دهد؟ در مورد بابه مزاری نیز اعتقاد این بوده است که وی سوالی را جدی طرح کرد که خیلی از افراد مجبور شدند از شف شف گفتن به شفتالو گفتن رو بیاورند. حوادثی از جنس آنچه در بهسود اتفاق افتاده و یا دارد اتفاق می افتد خیلی از افراد را با بازی جدی و خطرناک و ناگواری مواجه ساخته است. نمی دانم که آیا کرزی و خیلی های دیگر بدون حادثه بهسود مجبور می شدند این قدر که اکنون خود را معرفی کرده اند به صراحت معرفی کنند؟ خیلی از حرف هایی که این روزها در کابل گفته می شود در گذشته اصلا مجالی نداشت. این است که من مقطع کنونی را باز هم مقطعی پرهزینه اما میمونی می دانم. تنها کاری که باید انجام داد کمک کردن مردم به درک جنبه های فکری این تجارب آنان است. جنگ ما با کوچی نیست با مغزهایی است که کوچی خلق می کنند و کوچی را تحریک می کنند.

دو شب قبل تر کوچی هایی در تلویزیون شمشاد مصاحبه داشتند نطاق از آنها می پرسید که اگر شما را در بهسود جا دهند قبول می کنید کوچی با صراحت می گفت که در بهسود یک بلست جای هم نیست که برای خود مردم بهسود کفایت کند ما در آنجا چه می توانیم. می پرسید پس باید در کجا اسکان داده شوید؟ می گفت در جلال آباد، در قندهار، در فراه و هلمند. نطاق می پرسید اگر در مزار و شمال جا داده شود قبول می کنید. می گفت بلی، هر جایی که بتوانیم زندگی کنیم قبول داریم. همین کوچی در مورد فرمان ها می گفت که فرمان ها باید قبول شود چون از طرف حکومت بوده است ناقلین شمال هم تمام شان بر اساس فرمان رفته اند و آنها که از شمال نبوده اند اگر فرمان قبول نشود فرمان آنها هم قبول نیست چرا تنها فرمان کوچی ها را قبول نمی کنند؟ این حرف ها خیلی صادقانه و ساده بیان می شود و نشان می دهد که کوچی نیز اگر وسیله دست سیاستبازان نباشد بیش از همه به زندگی خود و منافع خود می اندیشد نه به کینه و عقده های سیاسی. این است که باید توجه کرد که ما با کی ها طرف هستیم و مردم نیز باید خود را برای مقابله با این کس ها آماده سازند.

نبض زمان چگونه و در کدام سطح می زند؟ باید هوشیارانه آن را شناسایی کرد.

هیچ نظری موجود نیست: