۱۰ خرداد ۱۳۸۹

بهسود ؛ قربانی معاملات میراثخواران





چند هفته از تهاجم مسلحانه کوچی ها و فاشیست ها بر بهسود میگذرد ،فعلا ظاهرا کوچی ها بنا بر فرمان کرزی بعد از اینکه سوختن ، کشتن و بردن "محلات مورد منازعه" یک اصطلاح دقیق و حساب شده راکه در در رسانه ها زیاد معمول شده است ، را ترک کردند. اما چند سوال و زخم ناسور همچنان در دل هر انسان عدالتخواه و آزاده این سرزمین باقی ماند.

چهل وکیل هزاره تحصن کردند چون اول هزاره بودند و باید این درد مشترک را فریاد میکردند، دوم نماینده مردم بودند و رای گرفته بودند باید در مقابل حقخوری های مردم شان می ایستادند که ایستادند. مهم نیست که آیا حتا سید حسین عالمی بلخی و تعدادی دیگری مثل اکبر زوار نیز با آنچه که بهزاد فکر میکرد ، همسود بودند یا خیر? آیا همه بخاطر هزاره ها و عدالت آنجا تحصن کرده بودند ویا شاید انتخابات دور بعدی نزدیکتر است که همه بخاطر نزدیک شدن مقطعی به مردم یک مانور جالب انجام دادند?

اما دیروز جمعی از وکلای معترض ، نهاد های مدنی و احزاب خورد و بزرگ دیگری در دشت برچی غرب کابل تجمع بزرگی دیگری را تحت عنوان "عدالتخواهی پایان نیافته " براه انداختند تا فرزندان بابه و گروه مقاومت بر زد فاشیست ها تا حل دایمی این معضل کوچی گری و قتل عام و تاراج سیستماتیک هزاره ها را بعد از بیرون رفتن خود بخودی کوچی ها از ولسوالی های بهسود، دایمیرداد و ناهور شکل بدهند که معلوم نیست دقیقا به چی نتیجه رسیدند.

اما نکته جالب در این سال "خون و درد" در این سه ولسوالی هزاره نشین رقابت محقق و خلیلی برای تصفیه حسابات گذشته وهم چشمی و سیال داری بر سر خوردن میراث های رهبر شهید بود. بطور مثال به قول یکی از وکلای هزاره که محقق شاید نمیخواست به تحصن بخاطر اعتلافش با کرزی بپیوندند اما نامزدی اش برای بار دیگر در پارلمان وی را مجبور ساخت که در کنار دیگران بایستد ولی تا اخیر سعی کرد خود را سر دسته وکلا جلوه دهد و تلویزیون راه فردا هم سعی میکرد لنز کمره بیشتر روی استاد متمرکز باشد ، اعلامیه ها هم کمی به نفع استاد اصلاح شود حتی در روز تجمع مشورتی در میدان مزاری شعار های هزارگی تیم محقق تحت عناوین " استاد بیا بوری بیسود ، اینجی نداره سود" و "حمایتت میکنیم" نیز سعی شد چربی استاد بر دیگران برجسته گردد.


خلیلی معاون آخر کرزی نیز سعی کرد در اولین پلان هرگونه اعتراض غرب کابل ها را تا حد توان سرکوب کند که ازاعتراض و برنامه تظاهرات "حزب نهضت مدنی افغانستان" در مصلی مزاری بزرگ مد نظر گرفته بود ،نامبرد. او نیز سعی کرد از طریق عمالش در بین مردم سو استفاده سیاسی از این قضیه توسط حریفان را دامن بزند و تلویزیون نگاه و رادیو ندا را نیز برای آرام جلوه دادن این قضیه تا اخیر بکار بیاندازد و بالاخره خون های پاک شهیدان بهسود را با جشن که قرار است امروز در خاتم الانبیا بگیرد ، به فراموشی بسپارد. یعنی قضیه به نفع جرگه کرزی جمع شد ، مقداری پول به هر دو طرف بدهید ، فرقی نمی کند که بهسود ودایمیرداد در آتش سوخت. حتی سعی شد از دای فولادی که از نگاه بیرونش کردند ، استفاده شود تا طنز ریختاندن خون خلیلی در بهسود را توجیه کند. دیشب میتوانستی یک نمایش مضحک را که با آهنگ " مانده نباشی ، خسته نباشی " داوود سرخوش همراهی میشد و خلیلی خلیلی حمایتت میکنیم و زنده باد را به خوبی با سال های که حضرت ایشان در قلعه ناظر مورد تفقد بادنجان رومی از سوی افراد رقیب قرار گرفت ، مقایسه کرد که تغییر نکرده است و فقط میخواهد سرخوردگی هایش را جبران میکند و به چشم تنی چند از مردم عزیز هم خاک بمالد.

ما خیلی این روز ها غافل هستیم که حریفان در کمین نشسته از طریق تلویزیون های خویش موضوع "مصلی بزرگ مزاری" ، "زمین های بغلان"را مورد تمسخر قرار میدهد و سید هادی هادی لنگ و بنیاد پیامبر اکرم به کمک جمهوری برادر خرما تهمیت و دوسیه "تحمیق و مسیحی شدن هزاره" های غرب کابل را در این زمان حساس می سازد تا تصفیه حساب کند. شیخ قندهاری نیز بیکار ننشسته و شهروندان هزاره غرب کابل تحت نام اعتراض به هجوم کوچی ها "کافر" و "مرتد" میخوانند.

این پارادوکس سیال داری های رهبران جهادی هزاره ، پراگندگی روشنفکران و نهاد های مدنی،حساسیت زمان و کمین دشمنان در لباس دوست ما را در چند سال آینده به کجا خواهد کشاند و ما کی آدم خواهیم شد؟


خبرتازه: کوچی ها از شام دیروز به ساحات کوه گلگوه در ولسوالی ناهور حمله برده اند ولی تا هنوز معلومات دقیق در این باره در دسترس نیست.

سند برای تاریخ :



۰۶ خرداد ۱۳۸۹

نکات برجسته ایتلاف هزاره – ازبیک با کرزی

خواستم به مناسبت مقاومت سرخ بهسود و سکوت مردم گوسفندی ما و اعلان قریب الوقوع کارخانگی باقیمانده حامد کرزی برای وزرای جید کابینه، چند نکته برجسته حمایت هزاره ها و ازبیک ها و موارد توافق شده طی یک ایتلاف رسمی که از طریق رسانه ها هم اعلان شد، یاد اوری کنم.

در این ایتلاف حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان به رهبری حاجی محمد محقق و جنبش ملی اسلامی افغانستان به رهبری جنرال عبدالرشید دوستم نخست باهم ایتلافی تشکیل دادند و سپس هر کدام اول بطور جداگانه و سپس بصورت جمعی هر دو حزب حمایت کامل شان را به وساطت ترکیه از نامزدی حامد کرزی اعلان کردند.

قرار شد درمقابل این حمایت برای طرف هزاره ها:

· جاغوری و بهسود از طرف کرزی به عنوان ولایت قبول شود ولی جلب حمایت و استدلال نیاز تغییر یافتن این دو والسوالی مهم هزاره ها به ولایت توسط پارلمان تایید گردد.
· شاهراه حلقوی کابل الی هرات که از میان هزارستان میگذرد،اسفالت گردد
· معاون دوم باید هزاره باشد که بر سرنام آقای خلیلی توافق شد
· پنج وزارت به هزاره ها داده شود که وزارت معارف در اولویت قرار داشته باشد
· والی های پنج ولایت به پیشنهاد حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان مقرر گردد
· ولسوال های ده ولسوالی به پیشنهاد حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان مقرر گردد
· مناطق مرکزی هزاره جات ( هزارستان) رسما به عنوان یکی از واحد های اداری کشور و جزییاتی دیگری در این مورد ، اعلام گردد
· پنج سفیر به پیشنهاد حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان مقرر گردد
· چند نکته دیگر نیز به شمول ریاست ها ، معاونین ، نمایندگی های سیاسی و معیینیت ها نیز شامل این توفقات بوده است

در مجموع سه موافقتنامه در این ایتلاف به امضا رسیده است:

¨ بین حزب وحدت مردم ، جنبش و کرزی
¨ بین وحدت مردم و کرزی
¨ بین جنبش وکرزی

نکات مهم توافق بین جنبش و وحدت مردم افغانستان این نکات را شامل میشود :

¨ مشکل کوچی ها بطور دایمی مطابق به قانون اساسی کشور حل گردد
¨ توسعه ، بازسازی و توزیع عادلانه کمک ها به تمام ولایات کشور
¨ رشد فرهنگ و زبان های ترک – مغلی در دوایر و محافل رسمی

نکات عمده موافقت جنبش و کرزی :

مسوده توافقات بین کرزی و جنبش شامل نکاتی در مورد شبرغان و جنرال عبدالرشید دوستم میشد.چهار وزیر کابینه کرزی ، سفارت های افغانستان در ترکیه ،ازبکستان و ترکمنستان پست های بودند که از طرف جنبش پیشنهاد شده است که به ازبیک ها داده شود.

در مقابل، وحدت مردم و جنبش برای کرزی کمپاین نمایند و رسانه های شان ( تلویزیون راه فردا و آیینه ) را در اختیار تمام کمپاین آقای کرزی قرار دهند. نمایندگان و حدت و جنبش در پارلمان از طرح های دولت حمایت کنند و چند نکته دیگر...


پیش بینی شده بود که این ایتلاف هزاره – ازبیک 25 درصد رای به صندوق های آقای کرزی بریزند.احتمال های نیز وجود داشته است که آقای کرزی ممکن از است که به این وعده ها وفا در پنج سال آینده وفا نکند که زیاد جدی گرفته نشده است اما گفته میشود دولت های ضمانت های داده اند که این پیمان را عملی سازند.

دیده شده است که در آن زمان وحدت های خلیلی و محقق نزدیکتر شده بودند و حتی باهم ملاقات کرده بودند که بر سر نام آقای خلیلی به عنوان معاون آخر آقای کرزی توافق شده بوده است.

نکته جالبتر اینکه سفارت ایران نیزبرای نفاق بیشتر نزد جنبش رفته و میخواسته است که آنها را منصرف بسازند که با ناکامی مواجه شده بودند.

معلوم نیست ما مردم چی وقت متوجه خطاها و اشتباهات خود که باعث ریختن خون های بیشمار انسان های بیگناه می گردد ، می شویم؟ آیا حملات کوچی های وحشی مسلح که هنوز نتوانسته ایم جنازه های شهدا را از دره ها و باغ ها پیدا کنیم ، گواه بی تفاوتی دروغ کلان حاکمیت نیست؟

حال اگر میلیون ها دالر را که صرف موتر های ضد مرمی به قومندان ها و شهرک ها کردیم میتواند قیمت خون ده ها انسان که در بهسود به خاک خفتند را جبران کند؟

حاکمیت های که با سرنوشت مردم ما قمار میزنند و معامله میکنند به یاد داشته باشند که هر کسی در سیاست مردم را جدی نگیرد ، در هرگوشه دنیا باشند با شکست مواجه میشوند و پوز شان به خاک خواهد خورد و تا زمانی که سیاست های ما انسانی نشود ، هرگز خونریزی ها و بی عدالتی ها در افغانستان پایان نخواهد یافت.

۰۲ خرداد ۱۳۸۹

صندوق همبستگی و همدردی با آسیب دیدگان بهسود و دایمیرداد


بسم الله الرحمن الرحیم

من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم (رسول گرامی اسلام)
هر کسی که از جا برخیزد و به فکر امور مسلمانان نباشد، مسلمان نیست.


مردم مسلمان و عزتمند غرب کابل،
فاجعه‌ی بهسود و دایمیرداد، سوال بزرگی بر مسئولیت و توانمندی هر فرد ما در مقابله با مشکلاتی است که به طور سازمانیافته و مستمر گریبانگیر جامعه می‌شود. زندگی عزتمند و مصئون از فقر و وحشت حق طبیعی هر انسان است. همبستگی آگاهانه‌ی ما می‌تواند ضامن تأمین این حق باشد.
بهسود و دایمیرداد همانگونه که آیینه‌ی عبرت سیاسی و اجتماعی ماست، قدرت برخورد مسئولانه و مدبرانه‌ی ما با مشکلات و دشواری‌ها را نیز مورد آزمایش قرار می‌دهد. سوال بهسود و دایمیرداد از مدت پنج سال بدینسو هم برای جمع ما مطرح بوده و هم برای فرد ما. عده‌ای کوچی، هر سال، به طور مستمر، هستی مدنی میلیون‌ها انسان را به اهانت می‌گیرد و این سوال هنوز هم پاسخ نیافته است. وقتی هر فرد خود را در برابر این سوال مسئول احساس کند، پاسخ جمعی نیز پدید خواهد آمد.
مردم عزتمند و مسئول،
بیایید باور کنیم که قدرت بزرگ جمعی حاصل مشارکت آگاهانه‌ی هر فرد ما در ایجاد این قدرت است. اگر دست هر فرد ما روی دست یک آسیب‌دیده‌ی بهسود و دایمیرداد قرار گیرد، عزت و مصئونیت هزاران خانواده‌ی آسیب‌دیده تأمین می‌شود.
روز دوشنبه، سوم جوزا، روز معلم است. می‌شود این روز را به روز تعلیم و درک همبستگی اجتماعی تبدیل کرد. در هر مرکز آموزشی و فرهنگی می‌توان «صندوق همبستگی» را اساسگذاری کرد. این صندوق، ما را از فرد به جمع پیوند می‌دهد. بیایید همه با هم، با عضو شدن آگاهانه و مسئولانه در این صندوق، با هر آنچه در توان خویش داریم، حیات و کرامت اجتماعی خویش را حراست کنیم.

مساعدت‌های نقدی و جنسی خویش را می‌توانید در یکی از مراکز ذیل اهدا کنید:

موسسه‌ی تحصیلات عالی ابن سینا: پل سرخ، کوچه‌ی رو به روی مسجد عمر جان قندهاری
دفتر نهاد کاریابی: گولایی دواخانه، پهلوی شفاخانه‌ی مولاعلی
مرکز آموزشی ستاره: ایستگاه سرکاریز
مرکز راهیان ساینس: سرای غزنی
مرکز فرهنگی ستاره‌ی نوین: تانک تیل، دشت برچی
مرکز آموزشی ستاره: سرپل، دشت برچی
مرکز آموزشی ویژن: تانک تیل، دشت برچی
مرکز آموزشی فطرت: پل خشک، جوار مسجد باتوریان
مرکز آموزشی توسعه‌ی معرفت: سرک کهنه‌ی پل خشک
لیسه عالی کوشان: سرک قلعه‌ی قاضی، لب جر
لیسه عالی معرفت: پل خشک، گلستان معرفت
مرکز فرهنگی گل‌سنگ: دشت برچی
مرکز آموزشی ستاره: سرک قلعه‌ی نو، دشت برچی
لیسه‌ی ارشاد: شهرک امید سبز

بسم الله الرحمن الرحیم


من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم (رسول اکرم)
هر کسی که از جا برخیزد و به فکر امور مسلمانان نباشد، مسلمان نیست.

صندوق همبستگی
ویژه‌ی همبستگی و همدردی با آسیب‌دیدگان بهسود و دایمیرداد


«به جای نفرین کردن تاریکی، بهتر است شمعی روشن کنیم.»
هر دستی می‌تواند روشن‌کننده‌ی یک شمع در خانه‌ی هم‌سرنوشت خویش در بهسود و دایمیرداد باشد.



عزتمندان مسئول می‌توانند مساعدت‌های نقدی و جنسی خویش را از صبح روز دوشنبه مورخ 3 جوزا در یکی از مراکز ذیل اهدا کنند:

موسسه‌ی تحصیلات عالی ابن سینا: پل سرخ، کوچه‌ی رو به روی مسجد عمر جان قندهاری
دفتر نهاد کاریابی: گولایی دواخانه، پهلوی شفاخانه‌ی مولاعلی
مرکز آموزشی ستاره: ایستگاه سرکاریز
مرکز راهیان ساینس: سرای غزنی
مرکز فرهنگی ستاره‌ی نوین: تانک تیل، دشت برچی
مرکز آموزشی ستاره: سرپل، دشت برچی
مرکز آموزشی ویژن: تانک تیل، دشت برچی
مرکز آموزشی فطرت: پل خشک، جوار مسجد باتوریان
مرکز آموزشی توسعه‌ی معرفت: سرک کهنه‌ی پل خشک
لیسه عالی کوشان: سرک قلعه‌ی قاضی، لب جر
لیسه عالی معرفت: پل خشک، گلستان معرفت
مرکز فرهنگی گل‌سنگ: دشت برچی
مرکز آموزشی ستاره: سرک قلعه‌ی نو، دشت برچی
لیسه‌ی ارشاد: شهرک امید سبز

۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۹

آیا کوچی ها اهلی خواهند شد؟



قرار است امروز پنجشبه ساعت 9 صبح تمام نمایندگان مردم هزاره و تعدادی دیگری از وکلای عدالت خواه پارلمان بعد از سه روز تحصن با مردم در میدان رهبر شهید "مزاری بزرگ" معیادادگاه تجدید میثاق با آرمان های آزادی و برابری تجمع عظیم و سراسری را جهت مشوره و تصامیم بعدی را برای اعتراضات مدنی در سراسر افغانستان و جهان بخاطر حملات بیشرمانه کوچی ها بر هزارستان و اقدام فوری و عملی بدون قید و شرط دولت و جامعه جهانی اتخاذ نماید.

به نظر میرسد که حلقاتی در درون و بیرون دولت افغانستان در این روز ها مصروف ترفند ها و نیرنگ های مختلف قبل از انتخابات میباشد تا از کم کاری ها و حقخوری های که در حق مردم این سرزمین انجام داده است ، ذهنیت عامه را منحرف سازد و ماهی مراد خویش را از این آب گل آلود بگیرد.

اول باید با استناد بر اینکه کوچی نما ها و طالب های کمون اولیه که بر خانه یک مسلمان و ناموس ما تجاوز نموده باید نه تنها تا آخرین قطره خون دفاع نموده بلکه مثل همیشه تا آنطرف مرز های کشور بیرون شان برانیم تا تاریخ بشر این "مقاومت سرخ " را بخاطر بسپارد. زیرا ما که هیچگاه در طول تاریخ اینگونه بی غیرت نبوده ایم باید ولو با سنگ وچوب از سرزمین مان بیرون کنیم.

دوم خوبست اعتراضات مدنی خویش را تا آخرین مرحله در سراسر افغانستان اعم از زن و مرد و اقشار مختلف شامل علما ، روشنفکران ، رهبران دینی و سیاسی ، احزاب و نهاد های مدنی ، رسانه ها ، مراکز فرهنگی و مکاتب و دانشگاه های خصوصی ، کارمندان دولت و موسسات ملی و بین المللی ، مقامات بلند رتبه حکومت ، اردو ، پلیس و امنیت تا در یک مانیفیست از قدرت خویش را به این دولت و جامعه جهانی در داخل کشور و مهاجرین و عدالتخواهان بیرون از کشور و یکپارچگی تاریخی خویش را به نمایش را به تمام جهانیان به نمایش بگذاریم.

سوم اینکه نیز از مجرای سیاسی و قانونی با کسانی که ظرفیت گپ زدن را دارند با استناد به قانون اساسی و تعریف کوچی که در آن شده است را برای همیشه و دایمی حل کنیم و آن کوچی ها و پشتون های مظلوم که تحت نام کوچی قربانی سیاست های حکومت های مستبد در طول تاریخ شده اند ، به زندگی شهری و مدنی که اگر این ظرفیت در وجود قبیلوی شان وجود داشته باشد ، آشنا نموده و اهلی سازیم.

چهارم باید از هرگونه ملاحظات بین الهزارگی ، حزبی ، سیاسی ، سیال داری های گذشته ، سمتی ، معاملات پشت پرده و امتیاز گیری های که امکان زیاد آن در این نزدیکی انتخابات پارلمانی وجود دارد ، بپرهیزیم و فراموش کنیم.زیرا معامله و تمسخر به خون قربانیان و شهیدان بهسود بازی با سرنوشت میلیون ها انسان به نام هزاره خواهد بود. شاید امروز بهسود ، فردا جاغوری و دایکندی و بامیان و بغلان و بلخ و غزنی و دیگر جاها باشد. سخنم را کسانی کم کم دل شان پخ پخ میکند ، خوب میفهمند.دیگر اینکه حتما متوجه باشیم که یک تعداد جاسوسان و کاسه لیسان کشور های همسایه نیز مانند کل مرغ های باختگی و گرگ های گرسنه منتطر استفاده جویی ، نفاق اندازی و انتقام گیری میباشند که از نظر تیزبین ما و شما پنهان نمانند.


گپ آخر اینکه این برنامه ها را بطور منظم و از یک مرکز که شاید امکانش نباشد حد اقل یک زبان واحد بیان کنیم و پوشش رسانه ای و انترنیتی آنرا با استفاده از هرگونه وسایلی در رسانه ها بالا ببریم و عکس العمل های دوستان ، دشمنان ، نیمه دوستان ، دولت افغانستان و جامعه جهانی را نظارت و با دقت ارزیابی و در وقت مناسب برخورد عاقلانه و دیپلماتیک داشته باشیم تا در نهایت مردم پیروز شوند به حقیقت برسند.

۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۹

بهسود ؛ انقلاب سرخ



دو روز است که بهسود درخاک و خون می غلتد بازهم چند هشدار پوشالی ، برخورد های عکس العملی ازطرف زمامدران سرنوشت ما و سکوت و بی تفاوتی همیشگی دولت افغانستان طبیعت را نیز به خشم آورده است.دیروز هوای کابل نیز دود کرده بود و طوفان شد تو گویی آسمان نیز از خون های بیشماری که درحال ریختن در بهسود است ، خشمگین شد و شهر را برای ساعاتی درهم ریخت.

دل هیچ کس به کار و فعالیت نیست.فقط یک چیز بعد از این همه امید های واهی که به خود میدادیم ، ما را زنده نگهمیدارد اینکه باید در مقابل ظلم و نیرنگ ها ایستاد.

دیگر بهاران بهسود سبز نه بلکه سرخ اند . چشمه های خشک و کم آبش هم سرخ میجوشند. آسمان بهسود از این به بعد تاریک و غبار سرخ خواهد گرفت، دیگر بجای چهچهه گنجشکان و مرغان ، صدای گلوله ها و ناله های پیر زنان و اطفال که هر لحظه به خاک و خون می افتند ، در گوش های ما طنین میاندازند.

دنبوره های ما از این پس خونین تر خواهند نالید و آبه میرزها ، سرخوش ها و هزاران آوازخوان های ما مقاومت سرخ را میسرایند، عروسان بهسود از این به بعد بجای سفید ، سرخ میپوشند و خوشبختی شان را در سرخی رنگ خون پاک هم سرنوشتان شان می بینند که برای بقا و انسانیت به خاک میغلطند.رنگ های قلم های مانیز با غرور سرخ مینویسند زیرا رنگی است که هرگز از صفحه روزگار پاک نخواهد شد.پرچم ما،آفتاب ما ، آسمان ما ، زمین ما ، طبیعت ما ، تاریخ بهسود همه و همه سرخ اند.

دل های ما خون است و چشم های ما خون میگیریند. خون مزاری ها ، گاوسوار ها ، یزدان بخش ها ،نصیر ها ، قنبرها ، افشار ها ، یکاولنگ ها ، قزل آباد ها ، غرب کابل و نقطه نقطه ای تاریخ خونین در مقابل چشمان ما جان میگیرند و خشم میشوند و قدرت شکست ناپذیر حرکت ومقاومت.

چهل وکیل در پارلمان تحصن کرده اند و آزادگان هم در شهر های مختلف افغانستان و اروپا و امریکا برای رسانیدن صدای انسانیت ،عدالت و برابری اعتراض میکنند تا به همه نشان دهند که ما با مبارزه مدنی خویش میخواهیم تاریخ سیاه و قبیلوی این سرزمین را تغییردهیم.

اما انقلاب سرخ ما نشانه خشم و مقاومت و آزادگی ماست. کسانی که به آزادی باور دارند میدانند که سرخ رنگ پیروزی بر هر رنگیست و جاوید تاریخ !

نگذارید این مردم خشمگین شوند ، کمک کنید این مشکل حل گردد ورنه خشم و اعتراض این مردم کهکشان ها را به لرزه در خواهد آورد و بنیاد بی عدالتی را با انقلاب سرخ سرنگون خواهد کرد. سرخ رنگ همبستگی ، عشق و عاطفه و علاقمندی به زندگی و همزیستی است ، سرخ رنگ شهادت است ، سرخ رنگ حرکت و انقلاب است ، سرخ رنگ خشم و طوفان است ،سرخ رنگ عصبانیت ونابودی است . سرخ رنگ تغییر و رنگ مقدس است. رنگ سرخ مقاومت بهسود ، رنگ اعتراض و عدالت و ذلت ناپذیری ما !


مطالب مرتبط :


















۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۹

دایمیرداد به دست کوچی ها افتاد



چند لحظه قبل تلفنی به من رسید که دیشب کوچی ها و موتر های مسلح ظاهرا اردو به مناطق حصه اول بهسود، تیزک، دایمیرداد ، کجاب حمله نموده اند. دقیقا چند هفته قبل به دیدار چند نماینده مردم بهسود به خاطر موضوعی رفته بودم. آنها از وضعیت بهسود یک و دو پریشان بودند و تلاش داشتند از حرکات مشکوک کوچی ها در آستانه انتخابات به مقامات احوال بدهند.

تظاهرات کابلیان در دهمزنگ در اعتراض به هجوم کوچی ها

گفته میشود که حد اقل پنج قریه با تمام مواشی و اموال و منازل در دایمیرداد به آتش کشیده شده است و تلفات جانی نیز وارد آمده است و در حال حاضر مردم در حال فرار از منطقه به سوی مرکز بهسود مناطق امن تر هستند و نیز گفته میشود که کجاب و حصه اول بهسود نیز در خطر است کوچی حمله نموده اند.


به دلیل اینکه این ساحات از دروبین رسانه ها دورتر است تا هنوز معلومات دقیق از اصل قضیه در دسترس نیست ولی معلوم میشود که این حملات دقیق ، حساب شده و بصورت دوامدار تا اخیر تابستان و انتخابات ادامه خواهد یافت که رای گیری ها و عصبیت ها را بیشتر به سمت قومی شدن سوق خواهد داد و چند مافیا از آن سود خواهند جست و شهروندان مظلوم بهسود مثل گذشته تباه خواهند شد.

معترضین سیاست های آقای کرزی

اما حال به نظر میرسد داغ کردن اوضاع و یورش به مال جان مردم بهسود این بار کوچی ها قصد انتقام شکست فاحش سال های گذشته را دارند. مردم افغانستان چند نکته را باید به خاطر بسپارند اینکه مشکل کوچی با جنگ حل نمی شود. اگر کوچی ها تصور میکنند که میتوانند هزاره ها را در این ساحه ولایت وردک نابود کنند و به بامیان عقب برانند. باید بگویم سخت اشتباه میکنند و همچنان عمال درون هزاره ها و پشتون ها نیز خواهان حل این معضله نیستند فقط به سادگی مردم میخندند.



یک شماره تلفن نیز در وبلاگ آیینه از بامیان دیدم که میتوانید مستقیما با دایمیرداد در تماس شوید و در صورت هر گونه انکشاف این رویداد وبلاگ انتظار با دقت و امانت اخبار شما را نشر خواهد کرد و برای معلومات بیشتر با وکلای بهسود و وبلاگ های بامیان در تماس باشید.


آقای رضایی نماینده مردم بهسود در پارلمان - 0799721065


حسن آشوری - دایمیرداد: 0775285293


چند مطلب مرتبط :





۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۹

نامرد ترین مرد دنیا

از مایکل جکسن خواننده مشهور دنیا پرسیدند که : نامرد ترین شخص دنیا کی هست؟

گفت : کسی که از وبلاگی سر بزند ، مطالبش را بخواند ولی نظر ندهد.