۲۷ بهمن ۱۳۸۷

افشار و هزاره های بی تفاوت !

افشار زخم خونین کابل اما فراموش شده
ایمیلی از دوست خوب و فعالم رضا کاتب گرفتم که روز جمعه از شانزدهمین سالگشت فاجعه" نسل کشی هزاره های" افشار را تجلیل میکنند. فکر کردم که شاید آدم های شکم کلان زیادی بیایند و خود را بر یکدیگر بفروشند و رسانه ها بازتاب خیلی وسیعی داشته باشند اما حدسم برعکس بود. فقط یک تلویزیون فردا آمد و چند لحظه بعد از کمی آدم ها در این محفل بیرون شد و رفت و شاید هم خوب شد که رسانه ها نیامد تا بی تفاوتی هزاره ها را نسبت به خود شان انعکاس نداد.
چند تا عکس از خود افشار و محفل بی مخاطب افشار در مسجد خمینی در دشت برچی گرفتم . با خود گفتم کجاست این همه داد فریاد عدالتخواهی و حقوق بشراما یادم آمد که به قول بهزاد عزیز سنگر فروشان پروژه علم راه انداخته اند و مردم سرگرم قربانی ها و نذرو نذورات.

در اینجا برف گور بیش از 81 مرد ،زن و کودکانی را پوشانیده اند که در 22 دلو 1371 توسط فاشیست ها و انحصارگرایان جمعیت و اتحاد قتل عام شدند.

ای جان برادر شهید افلاک شدی
مهمان عزیز خالق پاک شدی
گلها همه بیرون کرد سر زخاک
آیا تو چه گلی بودی که زیر خاک شدی
برف خیلی زیاد بود نتوانستم بیابم اینکه در این گور دسته جمعی چه کسانی و چند مرد و زن دفن شده اند ما فقط نام حنیف الله فرزند نجف را که در 22 دلو 1371 شهید شده است ، پیدا کنم . معلوم نیست چند هزار حنیف دیگر همچنان گور های شان گمنام مانده است.

شانزده سال از فاجعه افشار میگذرد اما هنوز وقتی به این ساحه وارد شوی صدای گلوله ها و چیغ و فریاد هزاران انسان بیگناه را میشنوی که استمداد میطلبند اما بدبختانه این جامعه همچنان کر است.


سايت "سازمان ديده‌ بان حقوق بشر":

"رحيم کنگ‌فو" يکی از وحشی‌ترين قوماندانان "شورای نظار" در مصاحبه‌اش گفته ‌است:" ما در تايمنی ـ کابل ـ منطقه هزاره نشين وارد شديم در يک روز 300 تا 350 نفر را کشتيم، اتفاقا در يک خانه هزاره وارد شدم يک طفل شير خوار را ديدم، برچه کلاشينکوفم را به دهنش گذاشتم٬ شروع کرد به مکيدن، من هم تا حلقش فرو بردم و کشتمش". همین گزارش را در ویب لاگ "یاد داشت های از کابل" نیز می توانید ملاحظه کنید.

بیرارو دردی که بر مو گذشته

ده تاریخ جوره شی را کس ندیده

الیگو چیز بوگی دل مو کبابه

که تاهنوز افشار مو خرابه


این کودکان نیز در محفل یک سرود هزارگی تقدیم به خاک خفتگان افشار کردند و غم شریک بازماندگان قربانیان شدند اما افسوس که رهبران شان تفاهم کرده اند و مصلحت می بینند که سکوت کنند و هیچ از افشار نگویند تا مبادا موقعیت شان به خطر بیافتد.

علی امیری نویسنده و پژوهشگر: عاملان فاجعه افشار گناهکار اند زیرا خود مستقیم در جنگ دخیل بودند . ما نیز گناهکاریم زیرا با وجود شناخت عاملان قصدا سکوت کردیم در این گناه شریک شدیم و نتوانستیم که فضای گفتگو را میان یکدیگر به وجود بیاوریم و این گفته در مورد جنایات سه دهه اخیر نیز صدق میکند.



احمد بهزاد: جنبش عدالتخواهی غرب کابل در سه محور میجنگیدند: اول یک جنگ فرسایشی نابرابر تمام امکانات جنگی به دست دشمن بود و خانه های مردم بیگناه راهدف قرار میداد. دوم محور دولت به اصطلاح نام نهادی که انحصار طلبی و حقخوری میکرد و فقط میخواست خودش حکومت کند وبس. سوم جبهه سنگر فروشان و گرگان در لباس میش بودند که از داخل تیشه به پای ما زدند راه برای تجاوز ، غارت و قتل عام را هموار ساختند. این سومی یکی از خطرناکترین جبهه ای بود که مقاومت غرب کابل را به مخاطره انداخت و صفحه تاریخ را سیاه کرد.


بیشتر آدم هایی را که در عکس باتلفون های مدرن همراه میبینید. شانزده سال پیش 10 سال بیش نداشتند درست نمی فهمیدند که فاجعه چیست و حالا به سخنان رهبر شهید شان گوش میدهند که چگونه عاملان را به مردم معرفی میکرد.



مسجد خیلی خالیست حتی دور تا دور مسجد را پر نشده است. فکر کنید بیش از صد نفر مخاطب نبود تا برای افشار چند لحظه ای گرد هم آیند.افشار مثل همیشه همچنان تنهاست حتی تنها تر از سال گذشته.



عباس نویان شاکی است که چرا این برگزار کنندگان تجلیل از شانزدهمین سالگشت فاجعه افشار وی را خبر نکرده اند ولی حضرت وفا ولسوال اشترلی - جوانترین ولسوال افغانستان نیز چشمانش را بسته است تا صدای بیگناهان افشار را از کوچه های دشت برچی بشنود.



این دوست از خانواده های قربانی فاجعه افشار است و میگوید که تعدادی در افشار سعی دارند فاجعه افشار هرگز برگزار نگردد و امسال هم آنان را منع کرده بودند یا بهانه آورده بودند تا از قربانیان اصلا یادی نگردد. اما حالا چشمانش را اشک پر کرده است و با دقت به وکیل جسور و متعهد شان احمد بهزاد گوش میدهد.



استاد کاظم یزدانی که برای هویت این قوم جان میکند از ساعت11 پیش از چاشت از دوغ آباد برچی تا مسجد خمینی با شکم گرسنه آمده است و از نبود مردم حیرت زده شده است. طاقت فرسا تر از آن هوای سرد مسجد است که حتی برای بخاری هایش کسی پول نداده تا گرم شود. ساعت پنج بعد از ظهر است و از کاظم یزدانی خواسته میشود که اگر سخنی دارد بگوید ورنه یک دعا و تمام. اما سردی هوا و سرفه های ممتد وی مانع میشود تا شکایت کند که هنوز شانزده سال پس از قتل عام افشار سند و آمار دقیقی از این کشتار و نسل کشی در دست نیست و میترسد که تا چند سال دیگرهمه مقاومت ها و ارزش های غرب کابل فراموش گردد. عجیب است این قوم حتی حضور نظامی و سیاسی این همه کشور ها این مردم را بیدار نکرده است !!!

چند مطلب مرتبط در این باره :

بیانیه نهضت مدنی افغانستان (نما) به مناسبت شانزدهمین سالروز فاجعه خونین افشار

افشار زبان گویای مظلومیت و حق تلفی است

سالگره فاجعه افشار نرسیده است؟

شرح عملیات جنایت افشار

زخم افشار تا آخرین صفحه تاریخ تازه خواهد ماند

از سالروز فاجعه افشار گرامی داشت بعمل آمد!

Massacre and Mass Rape in Afshar

۲۲ بهمن ۱۳۸۷

در انتظار تو ام بیا بیا







امروز روز خیلی سرنوشت ساز و مهم برای هزاره هاست. الهه سرور یگانه دختر سنت شکن هزاره ، یگانه زن محکوم تاریخ استبدادی افغانستان ،یگانه رقابت کننده زن موفق در چهار دوره ستاره افغان است که حتی داوران و گردانندگان ستاره افغان را نیز واداشته است تاغیر مستقیم وی را تشویق به مقاومت کند.

وقتی الهه سلطان جادوگر ستیژ دوره چهارم را حذف کردند و مردم برایش رای ندادند به قول اسد بودا همه ما مردمان که عاشق صدایش هستیم ، یک نوع عذاب وجدان پیدا کردیم.دیگر شب های جمعه و شنبه لحظه شماری نمی کردیم. برنامه ستاره افغان کاملا رنگ باخته بود شاید شما هم حس کرده بودید. اما بالاخره بعد از سه سال طلوع تغییر سیستم داد که بعد از حذف شش رقابت کننده امسال باز مردم را مجبور کرد که دست به موبایل ها ببرند و ستاره مورد علاقه شان را در رقابت باز گردانند.

دلم هیچگاه به اندازه امروز دلهره نداشته است حتی سال گذشته در قسمت سخی زاده با آنکه خیلی دوستان را تشویق به رای دادن مینمودم خودم رای زیاد ندادم. اما در قسمت الهه نمیدانم که چرا اینقدر مسحور صدا و چهره جذاب و مدرن هزارگیش شده ام.

دوستم بلال نوروزی از لندن http://www.elahasorur.org/ و صمیم همرازwww.elaha.cjb.net از کابل دو وب سایتی را که برای الهه جان ساخته بودند ، فرستادند. اسد جان بودا مثل همیشه تحلیل جالبی در کابل پرس کرده بود که دید ما را نسبت به الهه جان بیشتر بازتر کرد.

خلاصه در این روز ها در دفتر کار نمیکنم. هوش فکر و خواب ما را این الهه جادوگر برده است. دیشب حسین هزاره از مرکز آموزشی ستاره زنگ زد که کمیته حمایت از الهه سرور18000 سیم کارت خریده است . طوری که وعده کرده بودم ، 100 عدد سیم کارت را من نیز خریدم. دیشب سر" نماز بعد از سالها "الهه را دعا کردم تا آنچنانکه خواستار برآورده شدن هرگونه آروزی مردمش شده بود ، خودش نیز با غرور قدم بر ستیژ پیروزی بگذارد و مثل ماه نو بدرخشد ماه مجلس ستاره افغان شود و ما را قوت و ایمان و یک کمی غیرت مدرن دهد تا برایش رای دهیم.

جالب است کسانی مثل دوکانداران مندوی کابل ، شورا های قومی ، مراکز آموزشی ، موتر فروش ها ، زمین فروش ها ، رهبران سیاسی و غیره که سال گذشته برای سخی زاده شورا ها و کمیته ها ساخته بودند اما امسال حتی تلفن های شان را نیز خاموش کرده اند و خود در تنهایی فقط از صدای جادوگر الهه تلذذ میکنند.

امروز مردم افغانستان ، خصوصا زنان و هزاره ها و گردانندگان طلوع و ستاره افغان ثابت خواهند کرد که معیار انتخاب برای شان چیست؟

فقط تا عصر امروز !

دلم می تپد !

خدا یا ! فقط چند رای بیشتر به نفع الهه و پیروزی !

۲۰ بهمن ۱۳۸۷

تجلیل از شهادت حسین علی یوسفی در کابل

شهید حسین علی یوسفی - رهبر حزب دموکراتیک هزاره های پاکستان

احمد بهزاد نماینده مردم هرات


حسین فهیمی نماینده مردم سرپل

داکتر محمد علی ستیغ نماینده مردم دایکندی

قربان علی فصیحی نماینده حزب وحدت کریم خلیلی
اکرم گیزابی رهبر حزب نهضت مدنی افغانستان ( نما )


ذوالفقار امید رهبر حزب کار و توسعه

شریف شرافت

استاد حاجی کاظم یزدانی - پژوهشگر و تاریخ نویس

بدون شرح

استاد عبید الله نجاتی و دوست امریکاییش - استادان دانشگاه امریکایی افغانستان

سه وکیل سیاسر هزاره در پارلمان

کاظم وحیدی فعال دشت برچی نیز چرت میزند


شریف وطن دوست نیز متفکرانه دنبال سوژه است