۰۸ شهریور ۱۳۸۹

نگاهی به بلاگ و وبلاگ نویسی

اولین کارگاه آموزشی وبلاگ در کابل

31 گست سال 2010 میلادی پنجمین روز جهانی وبلاگ را در حالی تجلیل میکنیم که هزاران جوان از این پدیده جدید استفاده نموده و از این طریق دسترسی به اطلاعات را اسان ساخته و ژورنالیزم امروزی را به طور فاحشی متحول ساخته است و بالاخره زمینه گفتگو و تبادل نظریات و اندیشه های شان را با دنیای بیرون میسر ساخته است.

امروزه بيش از يک ميليارد نفر از انترنت استفاده میکنند و نزديک به ٢ ميليارد نفر داراي تیلفون همراه می‌باشند. دوسوم ساکنان کره زمين امکان ارتباط با تیلفون حتا در جاهايي که برق نيست را دارند. شکل اجتماعي جديدي از ارتباط بر قرارکردن به وجود آمده که هر چند وسيع است اما به طور انفرادي توليد و دريافت می‌شود و تاثير می‌گذارد.
يكي از پديده هاي جديد و تاثير گذار در عرصه انترنت، وبلاگ مي باشد. در سالهاي اخير اين پديده انقلابي در انترنت و فرهنگ استفاده از آن به وجود آورده است. دليل اين امر قابليت هائي است كه در وبلاگ ها نهفته است.

مهمترين قابليت كه تفاوت عمده وبلاگ و سايت نيز به حساب مي آيد اين است كه ايجاد يك وبلاگ احتياج به تخصص و دانش خاصي نداشته ،رایگان بوده و پویاست است و همين امر باعث شده است كه بیشتر جوانتر ها به وبلاگ و وبلاگ نويسي روي بياورند.

وبلاگ (Weblog) -كه به آن بلاگ( Blog )نيز اطلاق مي شود- تركيبي است از دو كلمه webبه معناي شبكه جهاني و log(گزارش روزانه و یاد نامه) و به ياد داشت هایي گفته مي شود كه توسط يك يا چند نفر بصورت روزانه، هفتگي يا گاه به گاه نوشته شده و در عرصه انترنت قرار مي گيرد. چند معني فارسي نيز براي آن ابداع شده است. مثل تار نگار يا تار نگاشت كه كمتر مورد استفاده قرار مي گيرند. هر فردي كه به انترنت دسترسي داشته باشد و مطلبي براي نوشتن داشته باشد مي تواند بطور رايگان صاحب يك وبلاگ شود. مطالبي كه در وبلاگ نوشته مي شوند ممكن است خاطرات شخصي ، خبر ، مقالات علمي و هرگونه مطلب قابل نگارشي باشند. علاوه برا ين نظرات خوانندگان وبلاگ ها نيز جزو مطالب وبلاگ محسوب مي شود.

ویس احمد حکمت ، جوانترین وبلاگ نویس افغان مقیم هرات

اصطلاح وبلاگ را اولین بار شخصی به نام Jorn Barger در دسامبر ‌١٩٩٧ ساخت. در آن زمان وب به صوت متنی بود و سایت‌هایی بوجود آمده بودند که به هر نفر تنها اجازه داشتن یک صفحه وب را می‌دادند تا افراد مطالب شخصی‌شان را در آن بنویسند.

در ادامه شخص دیگری به نام «Peter Merholz» اصطلاح وبلاگ را کوچکتر کرد و آن را در بخشی از وبلاگش، «بلاگ» نامید، در واقع او بود که weblog را به گونه‌ای از هم جدا کرد که بلاگ به صورت فعل درآمد و شد (we blog).

در سال ‌١٩٩٩ خانم «Meg Houriha» به اتفاق «Evan Williams» یکی از دوستانش، کمپانی Pyra Labs و متعاقبا blogger را تاسیس کردند. در فبروری ‌٢٠٠٣ گوگل، blogger را می‌خرد و از مارچ ‌٢٠٠٣ اصطلاحهای weblog، weblogging و webloggerوارد دکشنری آکسفورد می‌شود. تمام دنیا در این متفق‌القول هستند که اصطلاح وبلاگ و مفهوم وبلاگ را اولین بار شخصی به نام Jorn Barger در دسامبر ‌١٩٩٧ ساخته است و دیگران تنها سهمی مهم در فراگیر شدن آن داشته‌اند.

اولین فردی که اقدام به وبلاگ نویسی مدرن برای درج خاطرات خود در فضای انترنت کرد شخصی تحت عنوان Jastin Hall بود که در سال ۱۹۹۴ اقدام به درج خاطرات روزانه اش و همچنین گزارشات متعدد از کنفرانس های مختلف که در آن شرکت می کرد، می کرد.

همچنین در سال ۲۰۰۴ مجله ی نیویرک تایمز جاستین هال را به عنوان” پدر وبلاگ نویسی شخصی” معرفی کرد.از طرفی در همان سال فرد دیگری با نام Jerry pournelle با داشتن انترنت پر سرعت! اقدام به انتشار خاطرات روزانه اش به فارمت های مالتی میدیا( علاوه بر فرمت نوشتاری) کرد. جری پورنل برای اولین بار در دنیای انترنت اقدام به قرار دادن ویدیوها و عکس هایی از خود و زندگی اش و در دنیای انترنت کرد.

از سرویس دهندگان بلاگ میتوان از پرشین بلاگ ، بلاگ اسکای ، ورد پرس ، بلاگر، و شبکه های اجتماعی چون فیس بوک،تویتر ، گوگل ، های فایف ،لینکدین ، اسکایپ، لایف جورنال و غیره را نامبرد. در سال ۲۰۰۱ اولین سرویس وبلاگ نویسی فارسی زبان به نام "پرشین بلاگ" از طرف ایرانی ها راه اندازی شد.

بين ماه‌های جنوی و می ٢٠٠٦ رقم وبلاگ‌ها از ٢٦ ميليون به ٣٧ ميليون رسيده است. به طور متوسط هر ثانيه يک وبلاگ به وجود می‌آيد يعني ٣٧ ميليون در هر سال. مطالب ٥٥ درصد از وبلاگ‌ها سه ماه پس از گشايش هنوز به روز می‌شود. مقداروبلاگ‌ها امروز ٦٠ برابر سال پيش ارزيابي می‌شود. رقمي که هر شش ماه دو برابر خواهد شد.

در حالي که زبان انگليسي در آغاز زبان مسلط بر روي اينترنت بود، امروز تنها زبان يک سوم سايت‌ها است. زبان‌های چيني و سپس جاپانی، اسپانيايي، روسي، فرانسوي، پرتگالي و کوریایی و حتا فارسی به مرور جاي خود را باز کرده‌اند. آن چيزي که در اين مورد اهميت دارد تنها وجود وبلاگ‌ها نيست بلکه ارتباطاتي است که مابين آن‌ها به وجود آمده و سبب پيوند آن‌ها به يکديگر از يک سو و تماس‌شان با ديگر حوزه‌های ارتباطي می‌شود


اين پديده شکل اجتماعي نويني از ارتباطات را به وجود آورده است که در عين حال توده‌ای است اما به طور انفرادي توليد و دريافت می‌شود و تاثير می‌گذارد. با اين همه در سرتاسر جهان به ابزاري در خدمت جنبش‌های اجتماعي تبديل می‌شود اگرچه اين جنبش‌ها تنها استفاده‌کنندگان اين ابزار جديد بسيج و سازماندهي نيستند. رسانه‌های سنتي به نوبه خود با استفاده از توان تجاري و رسانه‌ای‌شان به اين جريان پيوسته ودر حال به وجود آوردن وبلاگ‌های هرچه افزون‌تري حول خويش‌اند. با اين همه اين واقعيت وجود دارد که جنبش‌های اجتماعي و مقاومت‌های فردي، توان آن را يافته‌اند که بر رسانه‌های بزرگ تاثير گذاشته، اطلاعات را کنترول کنند و در صورت لزوم آن‌ها را تکذيب کرده و يا حتا توليد نمايند.

در قانون رسانه های همگانی نیز بصورت حرفه ای برای این پدیده جدید در ژورنالیزم افغانستان چیزی اشاره نشده است و برای تخطی های این عرصه چگونه پرداخته میشود.در حال حاضر دو وبسایت میزبان برای وبلاگ نویسان افغان بصورت آماتور از سوی نسیم فکرت بلاگ نویس مشهور افغان فعلا مقیم امریکا تحت نام "کانون وبلاگ نویسان افغان"به چهار زبان دری ، پشتو ، ازبیکی و انگلیسی و دیگری مجتمع وبلاگ های افغانستان است که توسط بهمن بدخشانی یک دانشجو راه اندازی شده است که هر کدام تعدادی از وبلاگ نویسان را در لینک های خویش دارند و به همین ترتیب وبلاگ نویسان دیگر افغان نیز هرکدام دوستان خارجی و داخلی خویش را هر کدام بطور اوسط سی تا پنجاه بلاگ را لینگ داده اند.قابل یادآوری است که بصورت تخصصی هیچ سرویس عرضه کننده بلاگ نویسی افغانی وجود ندارد که به آسانی قابلیت نوشتن پشتو ، اربیکی و یا زبان های محلی دیگر افغانی را داشته باشد.اینکه اولین بار چه کسی در افغانستان بلاگ را آغاز کرد دقیق معلوم نیست ولی در حال حاضر تخمین زده میشود که بیشتر از 20 هزار افغان در داخل و خارج کشور بلاگ مینویسند.

اگر شما چیزهایی میدانید پس 31 اگست روز جهانی بلاگ است و بهترین مناسبت برای شریک ساختن تجارب، دانش و اطلاعات جدید و همبستگی تمام وبلاگ نویسان افغان در داخل و خارج کشور خواهد بود.

۲۵ مرداد ۱۳۸۹

یک روزمقاومت بی مزاری !


عکس از: براتعلی باتور

روز جمعه غرب کابل بازهم با تیر اندازی های کوچی های مسلح و وحشی از بالای کوه قورغ به جهنم تبدیل شد و ده ها تن زخمی شدند و ده ها عدالتخواه دیگر جان باختند.

دیروز بازهم خون ده ها انسان بی گناه شهر بی مزاری را رنگین کرد تا فرش سرخ رهبران میراثخوار ما سرختر و دسترخوان های بازیگران سرنوشت مردم ما رنگین تر شود و مردم منزوی تر و بیچاره تر از گذشته.

حادثه پس از آن آغازشد که صبح زود جمعه تعدادی از مردم ساحات جبارخان، ، دامنه کوه قوریغ و شهرک های اطراف آنان تجمعی را تشکیل داده و میخواستند با کوچی ها و طالب های مسلح که زمین حضیره شان را بزور سلاح تصاحب نموده بودند، صحبت نمایند و راه حل برای دفن اجساد شان پیدا نمایند.اما کوچی ها بالای آنان آتش نمودند و به مدنیت و صلحجویی آنان خندیدند. این در حالیست که شهرداری کابل این محل مورد منازعه را برای ساکنان محل برای دفن جنازه ها رسما تخصیص داده است.

مردم شجاع این ساحات نیز پس ازآن که از طرف کوچی ها مورد حمله با سلاح گرم قرار میگیرند با سنگ چوب از خود دفاع نموده و چند خیمه کوچی های مهاجم را به آتش میکشند.پولیس که ناظر بر محل بوده است نیز بجای وساطت بی طرفانه بسوی باشندگان محل آتش نموده و در نتیجه این آتش های مشترک پولیس و کوچی ها بیشتر از 50 نفر زخمی و حدود 5 نفر کشته شدند. مردم ناحیه سیزدهم نیز خشمگین شده و تا شام دیروز به جاده ها ریخته بودند و تصاویر کاندیدان را پاره نموده و شیشه های بعضی از فروشگاه ها را شکستند و ترافیک را مختل نمودند و به کسانی که ادعای رهبری هزاره ها را مینمایند. جواب منفی و " نه" دادند.

خلیلی با بیانیه ای اظهار تاسف و تاثر عمیق نمود از طریق تلویزیون نگاه نزدیکترین رسانه به محل حادثه مردم را آرامش دعوت کرد و به خانواده های شهدا و مسدومین عرض تسلیت نمود و گفت که شما آرامش را حفظ کنید زیرا امنیت جاده شماره ده کارته سه حفظ است و من با خانواده ام مصوون و خوش و آرام از طریق "تلویزیون نگاه" و تلفن ها قضیه را تعقیب میکنم و از بستر آرام و راحت خویش برای شما تشویش میکنم.

محقق نیز جاده شهید مزاری را به شهر ارواح تشبیه کرد و طی بیانیه اظهار همدردی با مردم غرب کابل نمود از مردم خواست که عکس های تمام کاندیدان را به شمول عکس های شخص ایشان پاره ننموده و عناصر بیگانه و رقیب را در میان شان جای ندهند.ایشان نیز مثل خلیلی متاثر،متاسف و غمگین از حادثه امروز بوده و از مراجع تحت امر کرزی خواست که این مشکل مردم و کوچی ها را مثل تاریخ گذشته حل نماید و به مردم گفت که آرام باشند و جایی را آتش نزنند زیرا ایشان در خانه آرام بوده و گاهگاهی احوالات حادثه امروز را از طریق بچه های رادیو و تلویزیون "راه فردا" میشوند .شما میدانید ماه رمضان است و ایشان با باقر جان " شیر و بز" بازی میکند و اگر این کشتار های پولیس و کوچی ها کدام ارزش خبری داشت به زبان های دری و انگلیسی از طریق روزنامه های افغانستان و اوت لوک نشر میکند و در آخر شب رادیو فردا نیز برای آرامش شما آهنگ محسن یگانه ایرانی و احمد ظاهر را نشر نمود تا درد تان را مثل تاریخ تان فراموش کنید.

شب وقتی خانه آمدم به "حسن" تازه داماد پسر مامایم با هفت نفر دیگری که روی تخت های شفاخانه استقلال و ده ها تن دیگری گلوله باران و سوراخ سوراخ شده بودند و خون های پاک شان لباس های ما را سرخ و رنگین کرده بود ، فکر کردم. کی مسوول و قاتل جان این بی گناهان است خلیلی ، محقق ، پولیس کابل ، کرزی ، شفاخانه استقلال ، کوچی ها یا خود مردم؟

اشک های مادر و خانم حسن و ناله های آنان آرامم نمی گذاشت.پدر حسن را یاد آوردم که گلکاری دو صد افغانیگی را نیمکاره رها نموده بود تا به دیدار حسن بیاید. برای حسن خون کار شد. پدر و مادرش درمانده و حیران مانده بودند که خون از کجا کند. خودش نیز مثل پسر کوچکتر ، خانم و عروسش همه اگر خون های شان را باهم یکجا میکردند نمی توانستند 500 سی سی خون برای حسن تهیه کنند و امروز پولی نیز کار نکرده بود تا برای حسن خون بخرند. ولی برعکس یادم از دست های نرم و چهره های چاق و گوشتالود رهبران ما و سرخی فرش قالین های قصر های شان آمد باخود گفتم باید حسن و فامیلش در بدن های نحیف شان خون نداشته باشند و باید پول خرید یک خریطه خون را نداشته باشند زیرا خونخواران رهبر نما پول ها را خورده و گوشتالود و چاق شده اند و قالین های شان سرخی رنگ قالین های شان را از این خون های بی گناه که هر روز به بهانه های مختلف میریزد ، رنگ گرده اند. رنگی که تا همیشه تاریخ بر پیشانی گور شان سرخ خواهد زد.

هنوز شهر ملتهب و دگرگون است. پلیس ، اردو ، حکومت و کوچی همه مردم را به گلوله میبندند و رسانه های خنثی نیز بد ترین اخبار را سانسور نموده پخش مینمایند. سکوت و بی تفاوتی همه و حتی یک تعداد از مردم آدم را دیوانه میکند.

غرب کابل یک پارچه خشم و طغیان شده است. شهر به سال های مقاومت برگشته است و هنوز نفس در تن رهروان مزاری مانده است و بی توقع و عاشقانه در پای تندیس رهبرشان آزادانه و با فریاد عدالت و آزادی جان شان را فدا کردند.

شاید تاریخ امروز هزاره نیاز به قربانی های بیشتر دارد.پس بیایید بجای مرگ تدریجی ،در جنگ مستقیم جان بدهیم و سربلند بمیریم و تسلیم ظلم نشویم.

مطالب مرتبط:

همگانی سازی وضعیت اظطرار

جمعه خونین: وقتی خشم از زبان خشونت سخن می گوید

هزاره ها چور کردند

بهسود؛ انقلاب سرخ