۱۲ مرداد ۱۴۰۰

طالبان میتوانند دوباره به قدرت برسند اما این بار نمیتوانند روشنایی را خاموش کنند

منبع: ایرمیل

نوشته ی: سعد محسنی

ترجمه ی : یونس انتظار

دو دهه پیش وقتی من با خواهر و برادرم از ملبورن به کابل برگشتیم، هیچ رسانه ای در افغانستان وجود نداشت. طالبان،  تلویزیون، رادیو و روزنامه ها را بسته بودند. . خبرنگاران از سراسر جهان برای پوشش خبری جنگ به رهبری امریکا به افغانستان سرازیر شده بودند ولی مردم عادی افغانستان هیچ وسیله ی نداشتند تا با آن بتوانند خبرهای جهان و نه حتی از اتفاقات ولایت های همجوارشان با خبر شوند.

ما کار خود را از یک شبکه کوچک رادیویی اف ام در کابل شروع کردیم. در ظرف سه سال با یک سرمایه گذاری پنجصد هزار دالری که دو صد و بیست هزار دالر آن از کمک های بلاعوض نهاد توسعه ایالات متحده امریکا بود چندین شبکه رسانه ای را بنیان نهادیم. از آن میان تلویزیون طلوع یکی از معروف ترین شبکه های تلویزیونی افغانستان شد که اکنون میلیون ها بیننده در سراسر افغانستان دارد.

افغانستان اکنون مستقل ترین رسانه های منطقه را دارد. صدها شبکه ی رادیویی، تلویزیونی، رسانه های چاپی و آنلاین با شجاعت تمام از جنگ و درگیری های افغانستان، از بیرحمی طالبان، از فساد سیاستمداران می نویسند؛ و صدای جوانان و زنانی هستند که دیریست از آنان گرفته شده است.  

شبکه های تفریحی ما برنامه های فرهنگی، لیگ فوتبال، استند آپ کمیدی و موسیقی پاپ را در کشوری ترویج می کنند که طالبان در آن زنان را لت و کوب می نمودند، موسیقی را منع کرده بودند و در ورزشگاه فوتبال اعدام میکردند. این دستاورد ها رایگان بدست نیامده است. افغان ها به سختی برای بدست آوردن آن مبارزه کرده و از آن دفاع کرده اند.

در سال گذشته طالبان و گروه های مسلح دیگر، موجی از حملات را تشدید کردند که سازمان دیده بان حقوق بشر از آن به عنوان  "تهدید، ارعاب و خشونت" یاد میکند. سه کارمند رسانه ای زن، در ماه مارچ در ننگرهار کشته شدند. خبرنگاران ما از خشونت ها، نقض حقوق بشر و نیازمندی شدید به کمک های انسانی مردم افغانستان که در گرداب منازعه گیر مانده اند، گزارش میدهند.

ما مجبور شده ایم خود را با یک محیط نا آرام وفق دهیم و شیوه فعالیت خود را بازنگری کنیم ولی تسلیم نمی شویم. حتی فعالیت در تبعید بهتر از آن است که افغانستان در یک خاموشی کامل رسانه ای فرو رود. این مهم است که یادآور شویم این خاموشی و تاریکی پر از روزنه های روشن است.

افغانستان دوباره به کشوری که تحت حاکمیت طالبان بود، بر نمیگردد. این کشور یکی از جوانترین نفوس در بیرون از جنوب صحرای افریقا را دارد. افغان ها حالا در شهرهای کوچک و بزرگ زندگی میکنند. بخش بزرگی از جوانان ما باسواد اند، آموزش می بینند و به انترنت دسترسی دارند. افغان ها بیشتر از هر زمانی دیگر به حقوق زنان و اقلیت ها باورمند شده اند. انقلاب رسانه ای، نگاه مردم به خود، یکدیگر و جهان بینی شان را متحول ساخته است.

گزارشگران تحقیقی ما فساد اداری مثل رسوایی کابل بانک و پرکردن صندوق های خیالی رای گیری انتخابات ریاست جمهوری 2014 را برملا ساختند. مصاحبه کنندگان ما مقامات بلند رتبه دولتی به شمول رییس جمهور را در برنامه های زنده در مورد کارکرد های شان به چالش کشیدند. در زمان انتخابات، ما مناظره های انتخاباتی را برگزار کردیم و نامزدان را مجبور به پاسخگویی کردیم. ما از وزیران خارجه ایران و پاکستان سوال هایی پرسیدیم که رسانه های این کشورها توانایی پرسیدن آن را ندارند.

برنامه های تفریحی و سرگرم کننده ما رسم و رواج های فرهنگی افغانستان را در مورد لباس، طراحی و استعداد های هنری دوباره زنده کرده است و در مقابل محدودیت ها و سختگیری هایی ایستاده که زمانی زنان بدون یک همراه مرد نمی توانستند از خانه بیرون بروند. رویا سادات کارگردان فیلم "نامه ای به رییس جمهور"  که نامزد بهترین فیلم اسکار فیلم های به زبان های خارجی در سال 2018 بود، سریال هایی زیادی نیز ساخته است که قصه های کشورش را به نسل نو افغانستان بازگو میکند.  

شش سال قبل، پیش از آنکه برنامه تلویزیونی The Voice روی پرده های تلویزیون های امریکا بیاید، ستاره افغان به هدف یافتن و رشد استعداد های آوازخوانی و رپ خوانی افغانستان به راه افتاد. این جشنواره در پانزدهمین فصلش قرار دارد و برندگان متعدد این رقابت حالا هرکدام برای خود نام و نشانی در موسیقی افغانستان و منطقه کسب کرده اند. پیشتر ما شاید گاهی در کلیشه سازی و مسخره کردن شخصیت های سیاسی و مذهبی کمی تند تر عمل کردیم اما این کار تا حدی موثر بود.

چهار دهه پیش، از زمان هجوم روس ها تا اکنون، تعداد زیادی از افغان ها مجبور به ترک کشورشان شده اند و بخش بزرگی از کودکی و نوجوانی شان را در بیرون از کشور سپری کردند. رسانه ها، آن ها را دوباره با تاریخ، رسم و رواج های غذایی و سنت های شوخ طبعی افغانستان آشنا کردند. سفرنامه های تلویزیونی اکنون بینندگان را با گوشه های فراموش شده، طبیعت بکر و مناظر زیبای افغانستان آشنا می سازند.

ما با نزدیک کردن فاصله شهر و روستا، به بزرگان محلی و بومی فرصت دادیم تا قصه ها و تاریخ شهر و روستاهای شان را باز گو کنند. برنامه های ویژه از رستورانت ها و چایخانه ها و سماوارهای سنتی در قریه های دور دست افغانستان، سلیقه غذایی میلیون ها افغان را در شهرها و میلیون ها افغان خارج از کشور بر می انگیزد که از طریق شبکه های اجتماعی ما رابطه شان را با کشور شان حفظ کرده اند.

به سخره گرفتن افراد قدرتمند در هر کجای دنیا کار آسانی نیست. اما در افغانستان این کار یک سرگرمی ارزشمند است. من، مثل خیلی های دیگر، از این بی لیاقتی ، بدنامی، حرص و طمع  که در ظهور دوباره طالبان نقش داشته است، وحشت زده شده ام. اما افغان ها از نقد و پاسخگو ساختن کسانی که امیدهای آن ها را نقش برآب کرده اند، هراسی ندارند. به ویژه وقتی پای برنامه های طنز سیاسی افغانستان شبیه Saturday Night Live در میان باشد.

ما همه از اینکه در ماه های آینده چه اتفاقی می افتد، نگرانیم. نشانه های خیلی کمی از کاهش خشونت ها به چشم میخورد و صلح همچنان به یک خواست دست نیافتنی میماند. افغانستان شاید دستخوش تغییراتی شود که ساختار اجتماعی این کشور از هم بپاشد و کشور را ممکن است به یک جنگ داخلی بکشاند. جهان نمی تواند در شرایط کنونی از 38 میلیون انسان افغانستانی روی بگرداند.

رسانه های افغانستان نوری است که ظلم و ستمی روا داشته بر افغان ها را برملا میکند، مردم را به همدیگر و جهان وصل میکند و جوانه های امید به زندگی را در وجود شان زنده نگه میدارد. افغان ها و جامعه جهانی میتوانند نقش کلیدی در نجات افغانستان از سقوط به یک ورطه تاریک بازی کنند.


نوت: سعد محسنی موسس و رییس موبی گروپ یکی از بزرگترین شرکت های رسانه ای در افغانستان است

 

هیچ نظری موجود نیست: